Լարւածութեան ազդեցութիւնը՝ տարածաշրջանի վրայ (Օրւայ իրադարձութիւնների քննարկում)

Դասախօսական երեկոյ՝ «ՀՈՒՍԿ» հաստատութիւնում

«ԱԼԻՔ» – «ՀՈՒՍԿ» հաստատութեան նախաձեռնութեամբ կազմակերպւած դասախօսական երեկոն, երէկ, երկուշաբթի մարտի 7-ին, տեղի ունեցաւ նոյն հաստատութեան կենտրոնատեղիում՝ «Լարւածութեան ազդեցութիւնը՝ տարածաշրջանի վրայ» (Օրւայ իրադարձութիւնների քննարկում) խորագրով:
Օրւայ դասախօս էր հրաւիրւել «Ալլամէ Թաբաթաբայի» համալսարանի դասախօս քաղաքագէտ-վերլուծաբան դոկտ. Հոսէյն Դահեշեարը, որին ամբիոնի մօտ հրաւիրեց Հայ Դատի յանձնախմբի անդամ Իսիկ Իւնանէսեանը:
Որպէս նախաբան հակիրճ ու ընդհանուր նկարագրեց Ամերիկայի Միացեալ Նահանգներին: Կարեւորեց նրա տարբերւելը միջազգային ասպարէզում՝ ծաւալի, դիրքի ու պատասխանատւութեան դիտանկիւնից:
Անցում կատարելով յաջորդ հարցին, նշեց անվտանգութեան տարածքի վերաբերեալ Ամերիկեան դիրքի փոփոխմանը այդ կապակցութեամբ: Նկատի առնելով ներկայ ժամանակաշրջանը թօթափելով Լատին Ամերիկայի ու Եւրոպայի նախկին ժամանակների անվտանգութեան նշանակութիւնը, դասախօսը շեշտեց Ամերիկայի դիմաշրջման ու կենտրոնացման պատճառները Միջին Արեւելքի նկատմամբ: Էներգիաների մեծ պաշարի տէր լինելը, ռազմավարական հիմնական արժէք ներկայացնելը եւ մարդկային մեծ ներուժը, Միջին Արեւելքի յատկութիւններից են, որոնք մտահոգում են Ամերիկային,- ընդգծեց դասախօսը:
Միջին ու Մերձաւոր Արեւելքը, որը համախմբումների կենտրոնացում է դարձել բոլոր ծայրայեղական խմբերի համար, յատկանշական է Ամերիկայի համար, որն էլ նպատակ է ճշտել չէզոքացնել ու սանձել (հսկել) այդ խմբաւորումներին՝ որպէս «Մեծ Միջին Արեւելքի» ծրագրի կենսագործման ռազմավարական նպատակի հասնելու միջոց: Դահեշեարը եզրափակելով իր դասախօսութիւնը, շեշտեց ամենակարեւոր կէտը, որ ի վերջոյ իւրաքանչիւր երկիր, յատկապէս ԱՄՆ-ի պէս գերպետութիւնը իր անվտանգութեան տարածքը յստակեցնելու համար հարկաւոր է ունենայ երկու առաւելութիւն՝ կամք եւ աղբիւրներ:
Դասախօսութեան խորագիրը համախմբել էր հայ եւ պարսիկ բազմաթիւ ունկնդիրների՝ «ՀՈՒՍԿ» հաստատութիւնում: Շահեկան ելոյթից յետոյ բազմաթիւ հարցումներ հնչեցին, որոնց էլ հանգամանալիօրէն պատասխանեց օրւայ դասախօսը:

دکتر حسین دهشیار: جهان در یک سراشیبی قرار دارد که نقشه جهان را تغییر خواهد داد

دکتر حسین دهشیار:

جهان در یک سراشیبی قرار دارد که نقشه جهان را تغییر خواهد داد

گزارش جلسه سخنرانی در موسسه ترجمه و تحقیق هور

دوشنبه مورخ 17 اسفند ماه 1394،آخرین جلسه سخنرانی ماهانه موسسه هور در سال 1394،تحت عنوان« تحلیل مسایل روز منطقه ای و پیامد های آن» برگزار گردید.سخنران مهمان در این جلسه دکتر حسین دهشیار،استاد دانشگاه علامه طباطبائی بود که در خصوص مسایل روز منطقه ای و پیامد های تقابل قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در خاورمیانه به سخنرانی پرداخت.

گزارش زیر توسط خبرنگار خبرگزاری شفقنا تهیه شده است.

شفقنا- حسین دهشیار، استاد دانشگاه علامه طباطبایی در سخنرانی «موسسه هور» درباره قدرت آمریکا و بازیگران اصلی در جهان بیان کرد: بعد از اینکه نحوه توزیع قدرت در دنیا تغییر پیدا کرد و آمریکا توانست قدرت نمایی کند، بنابراین آنها در صدد تغییر و شیوه زیست کشورهای دیگر برآمدند و به مرور زمان برای اینکه بتوانند شیوه زیست خود را به کشورهای دیگر تسری دهند، نفوذ و قدرت خود را در کشورهای مختلف اعمال کردند، بحران های ناشی در جهان به دلیل گسترش نفوذ قدرت های بزرگ در کشورهایی است که از قدرت کمتری برخوردار هستند.

به گزارش خبرنگار شفقنا، دهشیار در ابتدای سخنرانی خود با نگاه تاریخی به قدرت گیری آمریکا توضیح داد: اگر بخواهیم حجم توانمندی ها و قدرت آمریکا را در نظر بگیریم باید بدانیم وقتی راجع به این کشور حرف می زنیم چه کشوری هست و چقدر قدرت دارد. چند اتفاق با شروع قرن حاضر رخ داد که سبب تغییر در سیستم بین الملل شد یعنی جایگاه آمریکا کاملا عوض شد و نحوه توزیع قدرت به یکباره بهم ریخت.

او ادامه داد: نکته قابل اهمیت دیگر این است که بعد از این اتفاقات آمریکا در یک جایگاهی قرار گرفت که بسیار «رفیع» است و در مقایسه با دیگر بازیگران بسیار قدرتمندتر و پرنفوذتر است. ویژگی دیگری که اتفاق افتاد منطق حذف و دشمنی بین بازیگران قدرتمند از بین رفت. از این به بعد بازیگران قدرتمند و تأثیرگذار این نگاه را نداشتند که با هم به دشمنی بپردازند. آمریکا، انگلستان، روسیه، چین و فرانسه در حال حاضر پنج قدرت برتر در جهان هستند که هیچ دشمنی با هم ندارند و درصدد حذف یکدیگر نیستند.

این کارشناس ارشد مسایل بین الملل با اشاره به اینکه بعد از دوستی قدرت های بزرگ با یکدیگر، دغدغه جدیدی برای آمریکا ایجاد شد، گفت: چون قدرت های بزرگ دیگر با هم دشمن نیستند و آمریکا دغدغه دفاع از شیوه زیست آمریکایی را ندارد (کمونیست ها درصدد تغییر زیست آمریکایی ها بودند) بنابراین به فکر اشاعه شیوه زیست خود به جهان افتاد. پس این چند اتفاق در قرن حاضر رخ داده که می توانیم بفهمیم نقش آمریکا در منطقه چیست و واکنش های آن قابل فهم و هضم است.

این استاد دانشگاه درباره حوزه نفوذ بازیگران قدرتمند عنوان کرد: قدرت های بزرگ چون نمی خواهند همدیگر را حذف کنند پس آمریکا از حضور دیگر قدرت ها در مناطق مختلف هراسی ندارد. اگر برای روس ها و چینی ها فرصتی ایجاد شود آمریکا مخالفتی نخواهد کرد چون روس ها یا دیگر قدرت ها را خطر نمی بیند و چون فکر می کند که فرصتی برای آنها ایجاد شده اجازه می دهد تا آنها هم بهره ببرند. می بینیم که چرا با قدرت گیری روسیه یا چین، آمریکا مخالفتی نکرد.

دهشیار افزود: حالا می فهمیم که چرا آمریکا اینجاست. هر کشوری برای خود حوزه امنتی دارد؛ برای اینکه می خواهد تاثیر جهانی و قدرت داشته باشد حوزه امنیتی خاصی برای خود تعریف می کند، پس آمریکایی ها در قرن ۱۹ اولین کاری که کردند آمریکای لاتین را حوزه امنیت خود قرار دادند. بنابراین هیچ کس حق نفوذ ندارد و کشورهایی هم که نفوذ داشتند را خارج کردن؛ حتی جنگ سال ۱۸۹۸ میان آمریکا و اسپانیا به این معنا بود که آمریکا اجازه قدرت گیری به اسپانیا نمی دهد.

این پژوهشگر ارشد مطالعات استراتژیک خاورمیانه، اروپا را حوزه نفوذ بعدی آمریکا دانست و اظهار کرد: آمریکا از اینکه توانسته بود در آمریکای لاتین نفوذ داشته باشد خاطر جمع شده و حالا نوبت منطقه بعدی است تا شیوه زیست خود را اشاعه و نفوذ دهد. منطقه بعدی هم اروپاست. اروپا از نظر صنعتی قلب جهان است و چون مرکز صنعتی جهان است برای آمریکایی ها بسیار قابل اهمیت است. نیروی انسانی توانمند از نظر تکنولوژیک و علمی زیادی در این منطقه حضور دارند، از طرف دیگر اروپا دارای فرهنگی است که در جهان اعتبار و نفوذ خاصی دارد.

دهشیار ادامه داد: آمریکایی ها بعد از آمریکای لاتین این منطقه را حوزه نفوذ و امنیت خود قرار دادند، آمریکا بعد از سال ۱۹۱۷ با چالش بزرگ مانند اتحاد جماهیر شوروی روبرو می شوند و این رقابت با اروپا تا فروریزی دیوار برلین و ارتش سرخ و ادامه پیدا کرد، پس فروریزی دیوار برلین و پیمان ورشو نشان دهنده موفقیت آمریکا در این منطقه بود و آمریکا در اروپا هم نفوذ پیدا کرد.

این کارشناس ارشد مسایل خاورمیانه درباره نفوذ آمریکا به خاورمیانه تصریح کرد: از سال ۱۹۹۱ به بعد با فروپاشی شوروی، آمریکا تلاش می کند تا در خاورمیانه نیز سلطه پیدا کند، برای اینکه آمریکا رهبر سرمایه داری جهان است پس طبیعی است که بخواهد نفوذ خود را گسترش دهد. برای اینکه در این منطقه موفق شود نیاز دارد تا کمترین هزینه را برای تولید کالا صرف کند؛ با این شیوه سود بیشتری نصیب کشورهای سرمایه دار می شود و هرچه بیشتر این سود نصیب آنها شود پس سطح زندگی و رفاه افزایش پیدا می کند بنابراین گرایش مردم به آنها بیشتر می شود و سیستم مقبول می افتد.

این استاد دانشگاه افزود: خاورمیانه راه های آبی و کلیدی زیادی به مناطق مختلف جهان و منابع انرژی طبیعی فراوانی هم در آن وجود دارد. منابع انسانی هم از دیگر ویژگی های خاص خاورمیانه است. آمریکایی ها معتقدند که منابع انسانی در منطقه مانع اشاعه زیست آمریکایی می شود، پس آنها می خواهند این مانع را رفع کنند.

عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی، پان عرب ها را مانع نفوذ آمریکا در خاورمیانه دانست و گفت: اولین مانع در برابر آمریکا تفکرات پان عرب در برابر آمریکاست، پان عرب یک محور ارزشی است که در برابر آمریکا ایستادگی می کرد و کشورهای پان عربیسم در تعارض مطلق با آمریکا بودند و استعمار ستیزی می کردند. پان عرب ها که از مصر شیوع پیدا کرده بودند، بعد قذافی در سال ۶۹ و اسد در سوریه سال ۷۰ قدرت را گرفتند. این تفکر به سرعت رشد پیدا کرده بود برای مثال اصطلاحی در این برهه مد شد به نام «خیابان های عرب» حتی در کشورهایی که طرفدار آمریکا بودند این اصطلاح خیابان های عرب استفاده می شد.

دهشیار توضیح داد: اما پان عرب ها قدرت گرفته بودند و آمریکا باید با آنها مقابله می کرد، بنابراین متوجه می شویم که چرا حمله به عراق اتفاق افتاد. این حمله در خلا شکل نگرفت بلکه یک سابقه ذهنی به وجود آمده بود؛ ضعیف ترین حلقه پان عرب ها صدام و او اولین کسی بود که ضدیت با آمریکا را عملیاتی کرد. صدام کویت را زد عراق به محدوده استراتژیک آمریکا نزدیک شده بود به همین دلیل هم آمریکا در لحظه دخالت کرد. اشتباه استراتژیک صدام این بود که اعلام کرد آمریکا می خواهد به منطقه نفوذ کند، به نفع آمریکا می بود که صدام اعدام نمی شد و سنی ها در شرایطی قرار گرفتند که ترس در وجود آنها ایجاد شد. اگر صدام زنده می ماند می توانستند از او به عنوان یک مهره استفاده کنند تا در عراق آشتی برقرار کنند.

این پژوهشگر ارشد مطالعات استراتژیک خاورمیانه درباره اعدام سران کشورهای عرب تاکید کرد: وقتی پان عرب ها می دیدند که رهبرشان دار زده می شوند آنها به صدام اعتقاد داشتند و او را به عنوان رهبر قدرتمند خود می دانستند، اما در جلوی چشم آنها و با انتشار تصاویر اعدام رهبرشان مردم عرب از نظر روانی تخلیه شدند. بعد از صدام هم دیدیم که محور مقابله با آمریکا در لیبی که قذافی بود را از بین بردند.

او در خصوص سابقه قذافی در مبارزه با آمریکا عنوان کرد: قذافی با آمریکا مخالفت هایی می کرد اما در دوره بوش با آمریکا مذاکره و مصالحه کرد بنابراین با این کار، قذافی وجاهت خود را در پایگاه های عربی از بین برد، پس پایگاه قذافی به مرور سست شد و همه دیدیم که قذافی را چطور دستگیر و اعدام کردند و با چه فلاکتی او را از بین بردند. چشم های مردم عرب تمام این تصاویر را می دید اما هیچ واکنشی نشان نمی دادند.

این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی با بیان اینکه سوریه مهم است توضیح داد: باید ببینیم که چرا سوریه مهم است. سوریه هیچ نفعی ندارد؛ از منابع زیرزمینی برخوردار نیست، سوریه از این جهت که به اسراییل هم نزدیک است مهم نیست؛ شخص اسد هم قابل اهمیت نیست اما اگر اسد بزرگ بر مسند قدرت بود موضوع فرق داشت. سوریه از یک اعتبار برخوردار است و آن هم این است که مرکز گردهمایی گروه ها و تشکیلاتی است که محور مقاومت هستند بنابراین سوریه مرکز تجمع تمام افکار ضد اسراییل و آمریکا می شود.

این استاد دانشگاه افزود: بنابراین سوریه به عنوان محل تجمع باید از بین برود پس به دنبال جنبش های اجتماعی در جهان عرب شرایطی فراهم می شود تا گروه های تروریستی که در نقاط دیگر مانند لیبی بودند به سوریه بروند و جنگ داخلی توسط گروه های تروریستی شکل بگیرد. بنابراین تمرکز گروه های مقاومت در سوریه از بین رفت و آمریکا موفق شد که به خواسته خود برسد. دیگر اسد هم مهم نیست بنابراین با گذر زمان سوریه به این شکل در نقشه نخواهد بود.

این کارشناس ارشد مسایل بین الملل تصریح کرد: حالا گروه های انقلابی در قطر تجمع کردند که گروه ها و تشکیلات مخالف با آمریکا گردهمایی های خود را در قطر برگزار می کنند و قطر هم به نوعی با آمریکا ارتباط بسیار نزدیکی دارد، پس می توانیم بگوییم که ریش و قیچی به دست آمریکا افتاد. شبیه یک طنز است که مخالف و ضد آمریکا و اسراییل باشید و مرکز تجمع ابوظبی باشد.

او با توجه به اینکه آمریکا موانعی به غیر از کشورهای عربی دارد، اظهار کرد: کشورهای دیگری که با آمریکا مخالفت می کردند کشورهای غیرعرب بودند. آمریکا هرگز به حمله نظامی در این کشورها فکر نمی کرد، آمریکا سعی کرد تا شرایطی ایجاد کند که تجمع و انسجام نخبگان در این کشورها متزلزل شود. از طرف دیگر این کشورها از نظر اقتصادی در شرایطی قرار بگیرند که سیستم سیاسی کارآمد نباشند منظور از کارآمد سیستم سیاسی این است که یک حکومت قادر باشد تا نیازهای روانی و اقتصادی مردم را تامین کند. اگر یک سیستم نتواند خواسته های مردم خود را برطرف کند، نمی تواند تاثیرگذاری و نفوذی بر روی مردم خود داشته باشد پس خیلی راحت تر صدای گروه های مخالف سیستم را می شنوند. در نهایت می توان به این کشورها نفوذ پیدا کرد و قدرت های داخلی و منطقه ای آنها را کاهش دهیم.

دهشیار، گروه های تروریستی را از عوامل دیگر ضدیت با منافع آمریکا دانست و گفت: سومین گروه هایی که برای آمریکا تهدید به حساب می آمدند گروه های تروریستی بودند، گروه های تروریستی به شکل جدی و بنیادین با ارزش های آمریکا مخالفت می کنند، آنها معتقدند باید به عصر گذشته بازگشت چون عصر طلایی بوده است. این چالش آمریکا غیرقابل گفت و گوست پس باید آنها را از بین برد. البته این گروه ها بُرد منطقه ای دارند اما کمونیسم بُرد جهانی داشت؛ چون این گروه ها قدرت منطقه ای دارند اگر آمریکا نتواند آنها را کنترل کند کشورهای دیگر می توانند با این گروه ها مقابله کنند.

او ادامه داد: ریش این گروه ها به دست کشورهایی است که با آمریکا رابطه دوستانه ای دارند و همه ما می دانیم که عربستان، امارات و قطر این گروه ها را حمایت می کنند. آمریکا هم می داند که در بلند مدت می توانند آنها را حذف کنند. هزینه های کوتاه مدت هم برای آمریکا اهمیت چندانی ندارد اما در مدت کلان تر منفعت دارند؛ چون می دانند که هرچه در این منطقه آشوب بیشتر باشد، ارزش های لیبرال مطلوب تر جلوه می کند. پس متوجه می شویم که چرا در سوریه این اتفاقات رخ داد.خیلی راحت می شد اسد را حذف کرد و حالا می توان فهمید که چرا در سوریه پنج سال است که درگیری ایجاد شده و در این سالها در کشورهای مختلف ۵۰۰ هزار نفر کشته شدند و تأثیرات روانی فزاینده ای بر روی مردم این مناطق دارد.

این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی بیان کرد: می بینیم که روس ها بمب ریزی می کنند، آمریکایی ها تهدید می کنند و گروه های تروریستی حملات مختلفی را نسبت به آنها انجام می دهند، اما مردم عرب سکوت کردند این درحالی است که چهار پنج دهه گذشته تا اتفاقی رخ می داد مردم کشورهای عربی به خیابان ها می آمدند و اعتراض می کردند. اعدام هایی که از رسانه ها پخش شد زمینه را برای توفق آمریکا ایجاد کرد و از نظر روانی تخلیه شدند.

این کارشناس ارشد مسایل بین الملل با اشاره به طرح خاورمیانه بزرگ اظهار کرد: در ابتدای دوره بوش، آمریکایی ها یک طرحی را به نام طرح «خاورمیانه بزرگ» مطرح کردند و آنها به غیر از اهداف نظامی چهار هدف دیگر را دنبال می کردند. ابتدا اینکه در جهان عرب در حوزه اجتماعی دخالت کردند، برای مثال برابری حقوق زنان با مردان مورد توجه قرار دادند، از نظر فرهنگی نیز تلاش کردند تا در این منطقه آموزش و پرورش را گسترش دهند در حوزه اقتصادی نیز به رشد سرمایه داری کمک کردند و در نهایت درخصوص حوزه سیاست هم راه را برای رشد دموکراسی باز کردند.

پژوهشگر ارشد مطالعات استراتژیک خاورمیانه درخصوص آموزش و پرورش گفت: تحصیل کردن یکی از راه های دسترسی به ثروت است، بنابراین هرچه درآمد انسان بیشتر باشد استعداد بیشتری هم برای لیبرال شدن دارد.

این عضو هیات علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره خلأ قدرت در سوریه توضیح داد: حالا می فهمیم روسیه چرا در سوریه عمل می کند و آمریکا هیچ فعالیت و واکنشی ندارد. اگر روسیه در حوزه پیرامونی آمریکا وارد شده است به این دلیل است که خلأ قدرت ایجاد شده و فرصتی برای حضور قدرت های دیگر مانند روسیه در سوریه ایجاد شده است.

دهشیار با بیان اینکه حوزه نفوذ روس ها سوریه نیست، تصریح کرد: سوریه محل و حوزه نفوذ روسیه نیست بلکه حوزه نفوذ آنها کشورهای اطراف روسیه مانند اکراین است، بنابراین روسیه تا زمانی که فرصت داشته باشد منافعی از این منطقه کسب می کند و بعدها هم این محل را ترک می کند و دوباره آمریکا می تواند در این منطقه حضور داشته باشد و به راحتی و بدون هیچ جنگی با هم در خصوص این کشور معامله می کنند.

این استاد دانشگاه درباره علل واکنش آمریکا در سوریه اضافه کرد: آمریکا اراده و منابع کنترل منطقه را داشتند اما در مورد سوریه، آمریکا اراده کنترل را نداشت. آمریکایی ها نگران کنار رفتن اسد از قدرت بودند آن هم به دلیل کسانی که قرار بود جایگزین او شوند. آنها به این فکر کردند که با اسد می توانند گفت و گو کنند اما با گروه های رقیب اسد نمی توانند معامله کنند. به همین دلیل یک خلأ ایجاد شد بنابراین روس ها این خلأ را پر کردند؛ در نهایت هم آمریکا و روس ها با هم معامله می کنند و سوریه و عراق در آینده به این شکل روی نقشه نخواهد بود.